جدول جو
جدول جو

معنی نام بردار - جستجوی لغت در جدول جو

نام بردار
مشهور، معروف، نامبرده، سرافراز
تصویری از نام بردار
تصویر نام بردار
فرهنگ لغت هوشیار
نام بردار
((بُ))
مشهور، نیک نام
تصویری از نام بردار
تصویر نام بردار
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناز بردار
تصویر ناز بردار
کسی که ناز دیگری را بکشد، عاشق، متملق تملق گوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یام بردار
تصویر یام بردار
مالیاتی که برای یام ها میگرفتند (آق قویونلو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامبردار
تصویر نامبردار
نام آور، نامدار، نامی، معروف، مشهور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بار بردار
تصویر بار بردار
باربر، بارکش، حمال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامبرداری
تصویر نامبرداری
شهرت معروفیت
فرهنگ لغت هوشیار
مشهورمعروف، مذکورذکرشده. توضیح درافغانستان} نامبرده {بمعنی فوق مستعمل است وفرهنگستان ایران هم بهمین معنی آنراانتخاب کرده است، مسمی موسوم نام دار: (متکلمان گفتند نام دیگرست و نامبرده دیگر... {یا نامبردگان، جمع نامبرده. کسانی که سابقانامشان برده شده. یانامبرده ها، جمع نامبرده. نامبردگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نام بردن
تصویر نام بردن
یاد کردن، ذکر کردن اسم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نام برده
تصویر نام برده
((بُ دِ))
ذکر شده، مذکور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نابردار
تصویر نابردار
ناشکیبا، بی صبر، ناچار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نام دار
تصویر نام دار
صاحب اسم ذواسم: (بدانیدکه نام دلیل است برنام دارونام دارازنام بی نیاز است. .)، دارای نام وشهرت مشهورمعروف: (باب پنجم درلطایف اشعارملوک کبار وسلاطین نامدار، {سروربزرگوار: اگر او نبودی چنین نامدار زلولو نکردی به پیشم نثار، پهلوان نامی: همه نامداران پرخاشجوی زخشکی بدریانهدندروی، نفیس مرغوب قیمتی (درصفت جامه گنج وغیره) : گه زمال طفل می زن لوتهای معتبر گه زسیم بیوه می خرجامه های نامدار. (عبدالرزاق اصفهانی بنقل راحه الصدور . 16 قزوینی. یادداشتها 192: 7)
فرهنگ لغت هوشیار